تعطیلی 22بهمن 1391
چند روز تعطیلی بود تصمیم گرفتیم بریم تهران پیش دوست مامانم چهارشنبه بعد از کلاس زبان من:
حدودا ساعت 8ونیم بود حرکت کردیم روز بعد ساعت 10 صبح بود که رسیدیم تابعد از ظهر استراحت کردیم عصر هم بیرون رفتیم و کمی برا عید خرید کردیم . فردای ان روز تصمیم گرفتیم بریم برج میلاد و بعدرفتیم توچال . حسابی خوش گذشت یه وقتایی علیرضا اذیتم میکرد مخصوصا توی برج میلاد دایما می گفت : نگین پس شهر پارکش کجایهمامانم میگفت نگین جون عصبانی نشو علیرضا فقط 4سالشه .وقتی هم توچال بودیم گریه میکرد میگفت من میخوام برم سینما 5بعدی وای از دست نق زدناشسه روز تهران موندیم بعد موقع برگشت عمه طیبه هم همراه ما امد وروز بعد هم بابا جانم امد دنبال عمه طیبه وبا هم برگشتند سیرجان خلاصه کلی خوش گذشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی